❤رفت❤
ناباورانه قدم هایش رانظاره میکردم...
اروم اروم دورو دورتر میشد،دلم میخاست فریادبکشم نرو...
فریاد بزنم بمون...
اماافسوس که هیچوقت پشت سرش رانگاه نکردتا فریاد چشمانم رابشنود...
همون لحظه بود که فهمیدم چقدردوسش دارم
ولی اون رفت...
نظرات شما عزیزان: